با تشکر فراوان از مشترکان عزیز:
عزیزانی که مشترک شده ولی آدرس ایمیلشان را نفرستادهاند لطف کنند آدرس ایمیل بدهند تا در صورت لزوم با شما ارتباط داشته باشم.
سلام بر آقا و سلام بر شما که عاشق آقا هستید.
نه حوصلة نوشتن داشتم و نه وقتش را، اما نمیدونم چه جور میشه وقتی که جمعه میاد احساس میکنم که باید یه چیزی بنویسم. احساس میکنم که اگه جمعه بیاد و آدم آقاش رو صدا نزنه، نمیتونه به خودش آدم بگه. واقعاً دور از انصافه که ایشان هر لحظه به فکر ما باشند و ما یادی هم از او نکنیم. او که خلاصة رسولالله است. او که خلاصة امامان است. او که یادگار مادرش زهراست که در آخرین لحظات پشت در صدا زد یا مهدی.
بیایید با هم و با صدای بلند بگوییم آقا بیا بیا بیا. و با هم زمزمه میکنیم که آقا!
تو را امواج در یا می شناسند
تو را شنهای صحرا می شناسند.
تو را منجی دلهای عالم
تمام کهکشانها می شناسند.
سحر شد یار بی همتا نیامد
یگانه منجی دلها نیامد
نهاد آدینه را موعود دیدار
دو صد آدینه رفت امام نیامد...
هدیه همسفر مهتاب که برای تبریک عید قربان فرستاده است. من هم برای تشکر وبلاگ خودم را مزین به این تصویر نمودم.
عید عرفه بر همه شما مبارکباد.
حیف که سرداران اسلام و عاشقان خدا نماندند پیش ما.
السلام علیک یا باقرالعوم
سوغات ما از کربلا درد و محن بود
پژمردگی لاله های در چمن بود
من تشنگی در خیمه را احساس کردم
یاد از دو دست خونی عباس کردم.
من کودکی بودم که آهم را شنیدند
دیدم سر جد غریبم را بریدند
من دیده ام در وقت تشیع جنازه
اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه
خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه
گر چه که من مسموم ان زهر هشامم
من کشته ویرانه ای در شهر شامم
دیدم که بربر می زند هم سنگر من
در خاطرم شد زنده یاد مادر من
سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و ایام مبارک ذیحجه را تبریک میگویم.
با سلام
شهادت آقا امام جواد (ع) را به محضر آقا و نایب برحقش امام خامنهای و همه شما عزیزان تسلیت عرض میکنم.
این تصویر و مطلب را هم از آقا سید احسان داشته باشید.
از عطش لعل لبت بود کبود
جای سقای حسین خالی بود
همسرت کاش که احساسی داشت
حجرهات کاش که عباسی داشت.
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی.
تو را غایب نامیدهاند چون ظاهر نیستی نه اینکه حاضر نباشی.
آنانکه غیبت را به معنای حاضرنبودن ترجمه کردند، تهمت ناروائی به تو زدند و فرق ظهور و حضور را ندانستند. و دلشدگان تو که هر صبح و شام به ویژه صبح جمعه ندبه تو را میخوانند، ظهور تو را میخواهند و نه حضور تو را که تو حاضری و این ماییم که در محضرت نیستیم. و از اینروست که زمانی که ظهور میکنی، غافلانی چون من انگشت حیرت به دندان میگیرند که تو را دیدهاند و نه نشناختهاند. صاحبدلان دل از دست میدهند و قرار از کف مینهند. و قافلههای دل بیقرار رو به قبله میکنند و آمدنت را به انتظار مینشینند.
اینک ای عزیز زهرا ای شبروان را مشعله در آستانه آدینه روزی دگر و در میان جمع دلدادگانی دیگر از خیل منتظرانت چشم به راهت مینشینیم و سرود انتظار سر میدهیم. باشد که بیایی و ما را از غربت تنهایی برهانی.
بسمالله الرحمن الرحیم
نام این وبلاگ را به عشق آقا آقا نام نهادم. او که بسیار دوستش میدارم و دوستش داری و دوستش داریم. نمیدانم آقا هم وبلاگ دارد تا بخوانیم. ای کاش عکسش رو هم بزاره رو وبلاگش. جالب میشه. اونوقته که همیشه آنلاین میموندیم و دل نمیکندیم. حالا که نمیبینیم بیایم با حلوا حلوا دهنمون رو شیرین کنیم. تا که روزی برسد دیدارش. خدا کنه یه نگاهی هم این طرفا بندازه یا حداقل ایمیلش رو بده.
به هر حال از اینکه در میان شما عاشقا هستم خوشحالم. از این به بعد سعی میکنم به خونههاتون سربزنم از شما هم میخوام بعضی وقتا یه سری به این کلبه درویشی ما بزنید. نترسید نون و پنیری پیدا میشه.
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است.
گفتم که از پرسم که از پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بینشان است
گفتم مرا غم تو خوشتر از شادمانی است.
گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است.
ادامه را در ادامه میخونیم.
زاهدیپور را هم فراموش نکنید.