من یک کردستانی هستم نه فارس و ترک. اما از ترکها بدم میآید آنها زبان خود را فراموش کرده اند. حتی برخی از آنها زبان مادری خود را نیز به بچههایشان یاد نمیدهند. اینگونه اقوام خودباخته به درد مملکت نمیخورند. و همین امر موجب شده که آنها در بسیاری از موارد توسط برخی فارسزبانان فرصتطلب مورد استثمار و استعمار قرار گیرند. و این به نفع یک مملکت شیعی نیست. و با ایجاد عقدههای پنهان مملکت را به سوی تجزیه میکشاند. امیدوارم آنها بیدار شوند و در کنار یادگیری زبان فارسی به عنوان یک زبان میانجی، زبان خود را نیز به صورت کامل حفظ کنند. و این نه تعصب جاهلانه که حفظ فرهنگ خود است.
صد شور و امید در وطن حاصل شد
از میمنت سال رسول اعظم (ص)
گردونه سوخت هسته ای کامل شد.
دوستان عزیز سلام
اگه لینک وبلاگ من رو در وبلاگتون میزارید. پیام بزارید که شما هم مهمان کلبه درویشی ما باشید.
دوستتان دارم.
تماس با 197
پیام یک خواننده
بعد از اینکه در سال 1382 اعلام شد که مقام معظم رهبری برخی گروههای سنی را از خدمت سربازی معاف اعلام کردهاند بنده نیز واجد چنین شرایطی بودم لذا برای گرفتن کارت معافیت اقدام کردم. اما بعد از دو سال و نیم هنوز سراغ از کارت نشده است. و به مرکز مربوطه نیز مراجعه کردم که فرمودند ما مدارک را دریافت کرده و به تهران فرستادهایم و آنها باید میفرستادند که نفرستادند و لذا شما یکبار دیگر اقدام کنید و مدارک بفرستید. این در حالی است که چنین کاری مستلزم هزینة حدوداً بیست هزار تومان و معطلی حداقل دو، سه روزه است. و لذا من اقدام دوباره نکردم و دوبار هم با 197 تماس گرفتم اما خبری نشد. و لذا اکنون با این نوشتار با 197 تماس میگیرم. شما هم اگر ایشان را دیدید بگویید که این مطلب را بخوانند!!!!
امضاء محفوظ (با مدیر وبلاگ تماس گرفته شود.)
سال پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله را به همه شما تبریک میگویم.
1) پیشنهاد میکنم وبلاگنویسان عزیز مطالبی را که میخوانند فقط با این دید نباشد که احساسات آنها را راضی کند.
2) پیشنهاد دوم من این است که حداقل ماهی یکبار سیرهای از سیرههای پیامبر اکرم (ص) در وبلاگ بنویسیم.
اخیراً سیدیای در مورد قمهزنی در اصفهان تهیه شده و به ترویج مسائل انحرافی پرداخته است. که در این یادداشت سعی شده به صورت اجمالی به برخی نکات انحرافی و شیطنتهای انحرافی در آن از زبان یک کارشناس حوزوی پرداخته شود. امید که مقبول در گاه الهی واقع گردد.
1) در این سیدی فلسفة عزاداری اشتباه معرفی شده و براساس این تعریف غلط نتیجهگیری غلط گرفته شده است. روشن است که فلسفة عزاداری رسیدن به آن چیزی است که امام حسین (ع) و سایر ائمه (ع) به عنوان خط مشی زندگی خود و مسلمین تعریف کردهاند و این چیزی است که در فرمایشات آنها به ثبت رسیده است.
2) علمائی که در این سیدی به اظهار نظر پرداختهاند اکثراً از علمای درجة چهار هستند و حداکثر یک نفر نیز از علمای درجة دو است و حتی یک نفر از علمای درجة اول در این سیدی به اظهار نظر نپرداختهاست. و روشن است که سخن این افراد هیچگونه حجیت عملی برای مقلدین ندارد. به ویژه که این سخنان آکنده از مغاطه و سفسطه است.
3) سابقة برخی از این افراد را میشناسیم که به جریانهای معاند با نظام و رهبری مرتبط بوده وخواستهاند از این راه نیش خود را وارد کنند.
4) فتوای هیچ یک از مراجع معظم تقلید فعلی ذکر نشده است. در مورد آیت الله بهاالدینی باید گفت ایشان عالم بزرگواری هستند اما مرجع تقلید نیستند. و آیتالله بهجت نیز الحمدلله در قید حیات هستند و میشود استفتاء کرد و با قسم و... یک شخص نمیشود استناد کرد. و اصولاً راه شرعی به دستآوردن فتوای مرجع استفتاست. در مورد آیتالله شیرازی باید گفت ایشان از مراجع نبوده و در این سیدی با شیطنت نام کامل ایشان ذکر نشده تا و لذا برخی افراد را که مراجع را نمیشناسند، به اشتباه انداخته است. به گونهای که برخی ایشان را با آیتالله شیخ ناصر مکارم شیرازی که از مراجع تقلید هستند اشتباه گرفتهاند.
5) در مورد مراجع گذشته نیز باید گفت قمهزنی در حدی که لطمه جزئی بوده و خطرات شدید نداشته باشد فینفسه حرام نیست همچنانکه مستحب نیست. و لذا برخی مراجع گذشته نیز در این حد مجاز دانستهاند. در عین حال باید یادآور شد که فتوای مراجع گذشته برای افراد امروز حجیت عملی ندارد. اما در مورد علمای حاضر باید گفت از آنجا که قمهزنی هیچگونه استحبابی ندارد و حداکثر این است که یک عمل مباح است و از طرفی پیامد مثبتی نیز ندارد، لذا حرام دانستن آن به عنوان ثانوی و نه اولی هیچ اشکالی نخواهد داشت و لذا اکثریت مراجع فعلی به حرمت فتوی دادهاند. و از سیلی به صورت نمیتوان استدلال به استحباب آن کرد. در عین حال که لطمه به صورت فقط در زیارت ناحیه آمده که سند درستی ندارد و متخصصان امر میدانند که چنین روایاتی به عنوان مقدمة استدلال به کار نمیروند. اگر چه خواندن آن برای عزاداری اشکال ندارد. از طرفی باید دانست که حلیت سیلی به صورت موضوعی دیگر است و چنین قیاس فقهی در فقه شیعه باطل بوده و از مشخصههای فقه اهل تسنن و یادگارهای ابوحنیفه از دشمنان امام صادق (ع) است.
6) نکتة بسیار خندهدار این است که در این سیدی، برخی مداحان نیز به اظهار نظر پرداختهاند. این در حالی است که سخنان آنها در این مسئلة تخصصی هیچگونه حجیت علمی و عملی ندارد. آنها فقط میتوانند در مورد سبکهای مداحی و یا قمهزنی به اظهار نظر بپردازند.
7) در مورد حفظ مکتب اسلام باید گفت که اگر قمهزنی حافظ دین بود باید امام حسین (ع) نیز در خانه مینشست و قمه میزد و یا در سخنان خود چنین توصیهای میکرد؛ که نه آن فعل را انجام داد و نه چنین توصیهای را کرد. بلکه او در مقابل دشمن ایستاد و به شهادت رسید. همچنانکه هیچ یک از امامان دیگر با وجود تأکید فراوان به عزاداری امام حسین (ع) قمه نزدند. و باید توجه داشت که در بسیاری از مواقع قمهزنی برای ارضای هواهای نفسانی است همچنانکه افراد بسیاری را دیدیم که قمه میزدند اما در بحبوحه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، نه تنها لحظهای حاضر نشدند، بلکه در موارد متعددی ایثارگران را به باد مسخره میگرفتند. همچنانکه بسیاری از قمهزنان زمان انقلاب، ضد انقلاب بودند.
8) اینکه در این سیدی اشاره شده که حفظ سنت لازم است، یک مغالطة آشکار است. چرا که سنت آن چیزی است که خود پیامبر یا امام معصوم آن را عمل کرده یا به صورت ایجابی توصیه کرده باشد این در حالی است که نه پیامبر و نه امامان معصوم (ع) هیچکدام قمه نزدند.
9) تنها دلیلی که برای استحباب قمهزنی ذکر شده واقعهای تاریخی است که در آن آمده است که حضرت زینب وقتی سر امام حسین (ع) را بر سر چوب دید سرش را به چوب محمل زد. که در جواب باید گفت که اولاً این واقعة تاریخی سندی ندارد. ثانیاً در صورت داشتن سند نیز مجوز قمهزنی نیست و حداکثر مانند این است که کسی در عزای عزیزش سرش را به دیوار بکوبد. ثالثاً مستند حلیت و حرمت یک فعل، قول یا فعل معصوم است که چهاردهنفرند. و در مورد حضرت زینب در عین ارادت به ایشان باید گفت که فعل و قول ایشان حجیت علمی برای صدور حکم ندارد.
10) در پایان باید گفت اگر هم فرض کنیم که قمهزنی هیچ اشکالی ندارد، باز تحریم آن توسط مراجع فعلی هیچ منعی ندارد چرا که در زمان حاضر قمهزنی نه تنها هیچ سودی ندارد، بلکه دستاویزی برای تضعیف تشیع شده است. و لذا حرام است همچنانکه میرزای شیرزای تنباکو را تحریم کرد و این نه به خاطر خود تنباکو بلکه به خاطر این بود که قرارداد مربوطه مایة ذلت مسلمین بود. و اینکه گفتهاند مسخرة کفار نمیتواند دلیل تحریم باشد، در صورتی صحیح است که قمهزنی از واجبات یا مستحبات ذاتی بود.
11) ای کاش برخی عزاداران حسینی به نماز که ستون دین است به اندازة یک هزارم قمه ارزش قائل میشدند.
12) هدف این برنامه نه تنها توجیه قمهزنی که بلکه توجیه همة کارهای غلط مانند زینباللهی شدن و ... است که در عزاداریها صورت میگیرد. ما جهت اختصار از آوردن شاهد مدعا خودداری کرده و آن را به بینندگان دقیق میسپاریم.
13) تهمتهایی نیز به امام خمینی روا داشته شده که با مراجعه به آثار چاپ شده از امام روشن میشود. و باید توجه داشت که ایشان از جمله منادیان تصفیة عزاداریها از جهالتها و خرافات است.
چند نکتة لازم و ضروری
1) اکثریت مراجع فعلی قمه زدن را حرام میدانند.
2) باید توجه داشت که قمهزنی پیامدهای اجتماعی زیادی داشته و با کل جامعه ارتباط دارد و لذا این مسئله مانند نماز نیست که هر کس به مرجع خود مراجعه کند بلکه مسئلهای است سیاسی و اجتماعی مانند جنگ که پیروی از ولی فقیه در آن لازم و ضروری است.
3) اگر به فرض محال نام این برنامه را تحقیق بگذاریم، باید اذعان داشت که تحقیقی است جهت دار که پاسخ آن از قبل تعیین شده و تهیه کنندگان به دنبال مؤیداتی در جهت تإیید این نتیجه هستند. و اصولاً نه این مسئله آن قدر غامض است که چنین تلاشی صورت گیرد و نه تهیهکنندگان و گویندگان صلاحیت و رتبة علمی لازم را در این زمینه دارند. و اگر تهیهکنندگان برنامه غرض نداشتند یک استفتا تنظیم میکردند و از مراجع حاضر حکم مسئله را سؤال میکردند. که البته نه این کار را کردند و نه خواهند کرد. چرا که جواب را میدانند و نمیپسندند. و بر همین مبنا یک کار انحرافی انجام دادند. و در قسمتهای مختلف این برنامه توهینهای ضمنی فراوانی به مراجع معظم روا داشتند.
در پایان باید گفت پاسخ تخصصی کامل به این برنامة جهتدار در حد این نوشتار نبوده و پاسخ هر یک از ادعاهای صورت گرفته نیاز به یک مقاله مستقل دارد.
بهار امسال ما به رنگ سرخ و سبز است.
اربعین سالار شهیدان حسین بن علی (ع) را که رنگ شهادت به عید امسال بخشیده به همه شما عزیزان
تسلیت عرض میکنم.
چهارشنبه سیاه یا سوری
ما ایرانیان معمولاً اعراب را به این بهانه که جاهل هستند مورد هجمهها و حملهها قرار میدهیم این در حالی است که بسیاری از ماها خودمان هم حداقل در برخی موارد از جاهلان قرون وسطی و خشونتطلبان سکولار به ظاهر مهربان، بسیار جاهلتر و خشنتر هستیم.
یکی از رسوم خرافی و جاهلانة دوران زرتشتی بودن ایران، آتشپرستی بوده، به گونهای که هنوز هم در ادبیات فارسی آتش یکی از عناصر چهارگانة مؤثر در حیات قلمداد میشود. اگر چه بعد از اسلام بسیاری از خرافات و جهالتها به برکت اسلام ناب ریشهکن شد، اما برخی از آنها نیز به دلایلی که اکنون زمان بررسی آن نیست ماندهاند. و خدا لعنت برخی دوم خردادیها را که سعی در سکولاریزه (بیدینکردن) جامعه داشتند و این عامل را بسیار مفید دانسته و حیاتی دوباره به آن بخشیدند. و امروز شاهدیم که در این چهارشنبة سیاه عقل و منطق جای خود را به سفاهت، نادانی، حماقت، جهالت، و خشونت داده و چه بسیار گناهان که در این شب شوم صورت میگیرد که نه مجال اجازة ذکر آنها را میدهد و نه شرم و حیا که ذکر برخی از آنها ابهت گناهان را به زیر سؤال خواهد برد.
به هر حال امیدوارم روزی نیروی محترم انتظامی از این حالت انفعال در آمده و در عمل نیز به جای برخورد افراطی با موتورسوران به برخورد با چنین مفاسدی بپردازد. و هر ایرانی نیز بفهمد و با خود فکر کند که هر کاری که انجام میدهد تا چه اندازه با منویات امام زمانی تطابق دارد که او را فقط در مشکلات و بیماریها صدا میزند.