خدایا به تو پناه مى‏برم که برونم در دیده‏ها نیکو نماید و درونم در آنچه از تو نهان مى‏دارم به زشتى گراید ، پس خود را نزد مردم بیارایم به ریا و خودنمایى که تو بهتر از من بدان دانایى ، پس ظاهر نکویم را براى مردمان آشکار دارم و بدى کردارم را نزد تو آرم تا خود را به بندگان تو نزدیک گردانم ، و از خوشنودى تو به کنار مانم . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 85 اسفند 1 , ساعت 10:19 صبح

شعر‏: صفایی زنجانی

ترجمه: محمد شائق

ای قلم سوزلرونده اثر یوخ 

آشنادن منه بیرخبر یوخ

 ای قلم در کلامت خبر نیست.

زآشنا برایم خبر نیست

گلدی بوجمعه گلمدین سن

گون سایام جمعه دیگر اولسون

آمد این جمعه و نامدی تو

بشمرم روز تا جمعه‏ای نو

شان‏ده ربته‏ده بی بدلسن

هر گوزلدن آقا سن گوزلسن

شأن و هم رتبه‏ات هست یکتا

هم تو زیباتر از هر چه زیبا

قلب‏لر غصه‏دن داغلی قالدی

کربلا یولاری باقلی قالدی

مانده از غصه پرداغ دل‏ها

کربلا هم رهش بسته مولا



لیست کل یادداشت های این وبلاگ