اربعین حسینی را به همه عاشقان عشق و شهادت و انسانیت و عزاداران آن حضرت تسلیت عرض میکنم.
آقای جلیل صفربیگی با حضور خود در کلبهمان اشعاری را به جا گذاشتند و رفتند و من آنها را برایتان میخوانم.
ما با تو که روبرو شدیم آقا جان!
پیش تو بی آبرو شدیم اقا جان!
خواندیم تو را و خودمان خوابیدیم
چوپان دروغگو شدیم آقا جان!
نه شرم و حیا نه عار داریم از تو
اما گله بی شمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقا جان
تنها همه انتظار داریم از تو
شعر: صفایی زنجانی
ترجمه: محمد شائق
ای قلم سوزلرونده اثر یوخ
آشنادن منه بیرخبر یوخ
ای قلم در کلامت خبر نیست.
زآشنا برایم خبر نیست
گلدی بوجمعه گلمدین سن
گون سایام جمعه دیگر اولسون
آمد این جمعه و نامدی تو
بشمرم روز تا جمعهای نو
شانده ربتهده بی بدلسن
هر گوزلدن آقا سن گوزلسن
شأن و هم رتبهات هست یکتا
هم تو زیباتر از هر چه زیبا
قلبلر غصهدن داغلی قالدی
کربلا یولاری باقلی قالدی
مانده از غصه پرداغ دلها
کربلا هم رهش بسته مولا