ا
در دیداری که اخیراً فیلمنامه نویسان با آقای ضرغامی ـ رئیس صدا و سیماـ داشتند، برخی موضوعات مطرح شده در این جلسه صبغه سکولاریستی داشته و در صورتی که جامه عمل بپوشد، میتواند آسیبهای جدی بر پیکرة فرهنگی جامعه وارد سازد، از این رو لازم دانستیم، نگاهی منتقدانه به این اقوال و افکار داشته باشیم؛
جمعبندی بخشی از سخنان آنها این است که: ممیزی و نظارت بر محصولات رسانهای نادرست بوده و نباید انجام شود، یکی از زنان حاضر در این جلسه، با خواندن متنی ادبی، تلاش کرد، تا روابط عاشقانه زن شوهردار با مردان را توجیه نماید و دیگری عنوان کرد که ما حجاب و برخی دیگر از ارزشهای دینی را غیر از آن چیزی نشان میدهیم که در جامعه حاکم است و آن چه که در رسانه نشان میدهیم، بسیار کاملتر از جامعه بوده و این نمایشی کردن آئینهای اجتماعی است.
در ریشهیابی چنین سخنانی باید گفت که؛ آموزههای امروز رشتههای دانشگاهی به دلیل داشتن زادگاه غربی، هیچ گونه گوهری برای دین قائل نبوده و دین را صرفاً به عنوان یک نهاد اجتماعی معرفی میکنند که کارکردهایی بر آن مترتب بر آن است که حضور دین در جامعه نیز وابسته به همین کارکردهاست و در صورتی که نهادی دیگر این کارکردها را بر عهده گیرد، دیگر خود دین نیز لازم نخواهد بود.
چنین اندیشههایی یا ارزش معرفتی برای دین قائل نیستند و یا اینکه معرفت حاصل از دین را معرفتی کودکانه قلمداد میکنند.[1] اگر چه اندیشمندان غربی که در ارتباط با دین تحقیق کردهاند، ادیان بشری و خرافی مانند "توتمیسم" و یا ادیان تحریف شده مانند مسیحیت را مورد بررسی قرار داده و آشنایی چندانی با اسلام ناب محمدی و پایههای معرفتی ناب آن نداشتند، اما نباید فراموش کرد، که اندیشههای ترجمهای روشنفکران ایرانی ناآشنا با مبانی دین اسلام، مطلق ادیان را چنین انگاشته و با این ناآگاهی خود تیشه به ریشه دین میزنند. فیلمنامه نویسان و فعالان عرصه هنر نیز آموزههایی غیر از این آموزهها نداشته و انتظاری غیر از این نیست، در اینجاست که اهمیت سخن فراموش شدة رهبر معظم انقلاب، روشن میشود که آن همه بر اسلامی کردن دانشگاهها تأکید کردند و دریغ که این سخنان، آماج بیمهریهای جوسازان و غوغاسالاران قرار گرفت.
به هر حال راهکار اساسی برای مقابله با چنین آموزههایی این است که بدانیم دین مقدس اسلام، مبتنی بر آموزههایی است که صرفاً اعتباری نبوده و مبتنی بر انسانشناسی الهی است؛ انسانشناسی که از سوی خالق انسان ارائه شده و تنها انسانشناسی است که خالی از خطا و اشتباه است. با داشتن این انسانشناسی، دیگر کسی به خود جرأت نمیدهد که دین را فقط یک نهاد اجتماعی مبتنی بر آراء و عقیدههای مردم معرفی کند. بر اساس این مبنا، رسانهای اسلامی است کارگردان و فیلمنامه نویس، رسالت تبلیغی نسبت به دین احاس کرده و دین را منطبق با گوهر الهی آن معرفی میکند. در این دیدگاه، واقعیت اجتماعی، منبع تشخیص حق از باطل نبوده و دین دیگر، نه آئینی اجتماعی، که بلکه قانونی الهی برای زندگی سعادتمندانه است و روشن است که رفتار افراد جامعه، قادر به تغییر قانون نخواهد بود. به اضافه اینکه جای تعجب باقی است که چرا برخی از این عزیزان، همیشه بخشی از جامعه را الگوی خود قرار میدهند که پایبندی چندانی به مبانی دینی ندارد، پاسخ این انتخاب نیز در همان مبانی مذکور نهفته و باز روشن میشود که داشتن یک مبنای غلط تا چه اندازه نگاهها و زاویه دید یک فرد را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
و در پایان متذکر این نکته باید بود که هنرمندی که در جامعه اسلامی فعالیت میکند، نمیتواند، صرفاً حکایتگر خنثی باشد؛ و به عبارت دیگر هنرمندی در جامعه اسلامی، مقولهای است هنجاری. و از آن جا که یک هنرمند صرفاً متخصص حکایت و به تصویر کشیدن است، لذا لازم است در ارتباط با محتوای محصولش، همراه و ناظری متخصص در امور فرهنگی و دینی داشته باشد.[2]
[1]. دورکیم
[2]. البته ما معتقد هستیم هنر در هر جامعهای هنجاری است و این سادهلوحانه است که ما محصولات هنری هالیوود را بیانگر واقعی جامعه آمریکا بدانیم. فعالان صادق عرصه فرهنگی یقین دارند که به عنوان مثال محصولات هالیوود، تبلیغ برنامههایی است که نه به نفع جامعه آمریکا که بلکه به نفع برخی سیاستمنداران، از جمله لابی صهیونیست و در مسیر مبارزه با برخی ملتها و دینها، به ویژه تشیع به عنوان اسلام ناب محمدی (ص) اجرا میشود.